میخواهم برای هانیه بنویسم. برای هانیه ای که سنی ندارد. از وقتی کوچک کوچک بود در حیاط خانه ی بغلی بازی می کرد و الان دارد یازده سالش می شود. دلم می خواهد برای هانیه ای بنویسم که در راهروهای دادسرا بالا و پایین نرفته. برای دختری بنویسم که به خون هیچ جنازه ای انگشت نزده. برای دختری بنویسم که هرگز بدنش را از ترس تقدیم کسی نکرده. برای دختری که روزها و ناگهان از جا نمی پرد. برای دختری که کابوس جدیدش کابوس ابن سینا نیست. برای دختری بنویسم که بی حال از مواد، دست ها را تحمل نکرده. دختری که زندگیش عاقبت یزید نیست. می خواهم برای هانیه بنویسم.

بزرگ نشو دخترجان. نه به خاطر اینکه دنیا زشت است. به خاطر اینکه اتفاقا خیلی قشنگ است. خیلی خیلی قشنگ است. تو گول می خوری. تو هم مثل منی. هر دختری که خجالت نمیکشد و جیغ میکشد و از دیوار بالا می رود شبیه من است. تو هم شبیه منی. راه ها زیادند هانیه. دختر که باشی راه ها زیادند. لازم نیست دنبال نابود شدن یا ملعبه شدن بدوی. لازم نیست دنبال آدم هایی که به تو میگویند بدنت را برای یک شب می خواهند، بدوی. همه چیز همیشه پشت در است. همیشه. 

بیمارستان که بودم یک نفر خیلی دوست داشت سارینای شاهین نجفی را پخش کند. راست می گفت شاهین، در بعضی راه ها دیکر برگشتی وجود ندارد. راه برگشت را گم می کنی. می خواهی برگردی. اما راه بین هزار هزار پسر بد و خوب و عاشق و دوست دارِ خوابیدن یک‌شبه گم شده است. در بعضی راه ها دیگر برگشتی نیست. بعد محرم می شود. یک روز به خودت می آیی. و می بینی زندگیت عاقبت یزید است و سرگذشت زینب. درد و درد و وحشت و فرار.

مراقب باش هانیه.

قصه م همیشه گریه داره.

شاید خواستن بمونم و قصه شو بگم.

دختری ,راه ,بنویسم ,هانیه ,ها ,خیلی ,برای دختری ,راه ها ,دختری که ,بنویسم که ,برای هانیه ,برای دختری بنویسم ,برای هانیه بنویسم

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ شخصی احمد عصمتی WWW.AMIRMOBASHER.IR مطالب ادبی و فرهنگی روکش صندلی هایکو مطالب اینترنتی لوازم يدکي خودرو رسا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. نقش برتر پارس سایت معماران امروز رهپویان هدایت کتابخانه عمومی پیامبر اعظم (ص) درجزین